طلوع فجر
اينك، برخيزيد اى شهيدان راه خدا؛ باغبان سبز عاطفه، براى دوباره روييدن دانه سرخ وجودتان، به ديدار آمده است. برخيزيد كه ذوالفقار عدالت، در دست فرزند على است! امروز، پرچم سه رنگ وطن، با نام سبز روح الله آغاز مىشود و با سپيدى صبح آزادى و سرخى خون عدالت خواهان، در مىآميزد تا بر قلّههاى رفيع شرافت و صداقت سرزمينمان برافراشته شود. مبارك باد طلوع فجر، در گلزار وطن.
آن روز، پرنده آهنين، حامل فرشتهاى بود كه بر فرودگاه چشمان منتظرانش مىنشست و جادهها، شاخه شاخه گل در مسيرش مىريختند تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال كنند. گلها، اشارهاى سرخ بود براى رسيدن او به بهشت زهرا؛ آنجا كه جوانان عاشق، قطعه به قطعه عشق خود را با نام و تاريخ شهادت، بر مزار پاكشان امضا كرده بودند.
… و سرانجام، روح خدا بر بلنداى سخن خويش، اشتياق ديدار را به اوج تماشا رساند. آن روز، زنگ اول مدرسهاى بود كه استاد عشق با درس «اللّه اكبر»، تمام مسير را خلاصه مىكرد.
او آمدو بهار شد
آمد تا روزهايمان رنگ سربلندى بگيرد و دستهاىمان بوى لبخندهاى آشتى.
آمد، تا پشت آن همه شبهاى طولانى، طعم روز را فراموش نكنيم و به زيارت آفتاب برويم.
آمد، تا پيروزى، فانوس شبهاى بىچراغى ما باشد و لبخند، عطر خوش آزادىمان.
اوكه آمد، زمستان در برفهاى ناتمامش آب شد و بهار، در سينههاى ما شكوفه زد.
او آمد.
او آمدتا طنين حقيقت، از برجهاى سر به فلك كشيده تاريخ، به گوش برسد.
او آمد تا «جاء الحق و زهق الباطل»، دوباره ترجمه شود.
او آمد تا هيبت كاغذى سر سپردگان طاغوت، در جهنمى از آتش، خاكستر شود.
هر چند تأخیر داشت؛ امّا آمد!
آمد، از پسِ سالها انتظار تا در زمستان، بهار «صلوات» را بر لبها بنشاند! آمد تا با التجا به تبار معصومش علیهالسلام ، نویدبخشِ استقرار احکام الهی شود! آمد تا لبخندهای خاموش را به روشنی «آزادی» فرا بخواند!
آمد تا برای واپسین روزِ «انتظار»، «احترام به طلوع خورشید» را به امّت خویش بیاموزد! آمد تا نگاه پیر و جوان را به گلدستههای نیایش، آشنا کند!
آمد تا مفهوم «استقلال و آزادی» را در مکتب «جمهوری اسلامی» معنا کند!
آمد تا مکتب «شهادت» را به نقطه نقطه این جهان عصیان زده، بشناساند!
آمد تا از اقیانوس «فقه آل اللّه علیهالسلام » جویباری به مردابهای خود باوری بگشاید!
آمد تا اولین «بزرگراه انتظار» را در جهان، به نام نامیِ «حضرت ولی عصر(عج)» افتتاح نماید!
آمد تا پرده از چهره «نفاق و استکبار» توأمان بردارد!
آمد تا نگاه دوربینهای جهان را به «قلب تپنده جهان اسلام» معطوف کند!
آمد تا نامش، عطر صلوات بر پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآله را در فضای دلها بپراکند
آمد تا دلها با چهره زیبا و روحانیاش الفت بگیرند و نامش را هم وزن «تکبیر»، بر زبان بیاورند! آمد تا کفّار به عظمت «اسلام» ایمان بیاورند و به نام و مرام «رهبرانش» احترام بگذارند!
آمد تا نوای مظلومیّتِ «تشیّع» را بر بام جهان، به فریاد عزّت و آزادگی بدل کند!
آمد تا بشارتی بر ظهورِ «فرزند راستین عدالت» منجی شب زدگان جهان، «حضرت حجة بن الحسن عسکری(عج)» باشد! و با پشتیبانی حضرت، تمام ظواهر استکبار و قدرت پوشالیاش را به تمسخر گیرد!
آمد تا از ایران تا لبنان، از لبنان تا بوسنی، از بوسنی تا اریتره و یمن و افغانستان، … احیاگر تعالیم ناب نبوی صلیاللهعلیهوآله در اندیشههای زلال علوی علیهالسلام باشد!
آمد تا فریاد مظلومیّت «نهج البلاغه» را، و زلال نیایشهای «صحیفه» را، همراه با عظمت آسمانیِ کلام وحی «قرآن»، به گوش تمام جهانیان برساند!
آمد تا فراخوان و همایش «وحدت اسلامی» را با درایت «موسوی»اش، رهبری کند!
آمد تا نام «روح اللّه موسوی الخمینی» را تاریخ جهان، برای همیشه به حافظه بسپارد!
روح ملکوتیاش قرین درود و سلام باد و راه گرانسنگش، آلوده به ناراستیها مباد!
آخرین نظرات